روستای پده بلند روستای خوش آب و هوا در شهرستان رابر کرمان
| |||
> |
[ جمعه 92/10/6 ] [ 7:51 صبح ] [ پده بلند ]
[ نظرات () ]
پرسش و پاسخ دینی
«امام حسین(ع) کشته اشکهاست» یعنی چه؟
«العبرات» از عبره است، یعنی گریهای که از سینه بیرون آید و کنایه از کسی است که با یادآوری مطلب و یا شخصی بغض گلویش را میگیرد و چشمانش اشکآلود میشود.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، درباره امام حسین علیهالسلام آمده است: «وصل علی الحسین المظلوم، الشهید الرشید، قتیل العبرات و ....» «و درود فرست بر حسین مظلوم، شهید رشید، کشته شده اشکها و...» [1] سوالی که مطرح میشود این است که قتیل العبرات (کشته شده اشکها) یعنی چه؟ در پاسخ باید گفت: «العبرات» از عبره است یعنی گریهای که از سینه بیرون آید و کنایه از کسی است که با یادآوری مطلب و یا شخصی بغض گلویش را میگیرد و چشمانش اشک آلود میشود و مراد از این که امام حسین علیهالسلام کشته شده اشکهاست این است که هر انسان آگاهی امام حسین علیهالسلام و واقعه عاشورا را یاد کند، چشمانش اشک آلود میشود. شهیدی که هم یادش گریه آور است و هم اشک ریختن در سوگ او ثواب دارد و موجب احیای اهداف عاشورا میشود و امامان علیهمالسلام نیز توصیه فراوان بر عزاداری و گریستن بر مصیبتهای آن حضرت داشتهاند. امام حسین علیهالسلام میفرمایند: من کشته شده اشکهایم. [2] و باز فرمود: من کشته شده اشکم و هیچ مومنی مرا یاد نمیکند مگر آن که گریه کرده و بغض گلویش را بگیرد و اشک در چشمانش میآید. [3] و امام صادق علیهالسلام فرمود: کشته اشک یعنی هیچ مومنی او را یاد نمیکند مگر گریه کند. [4] بنابراین مراد از کشته شده اشکها یعنی به خاطر اهداف بزرگ و متعالی که امام داشتند و عدهای نگذاشتند این اهداف در جامعه عملی شود و آن حضرت را شهید کردند بر ملتهای آزاده چنان این غم و اندوه سنگین است که هماره بر آن حضرت اشک میریزند و حسین علیهالسلام کشته شدهای است که اشکها در یاد او سرازیر است. [5] منابع [1] . ابن طاوس، رضی الدین، اقبال الاعمال، بی جا، مکتب الاعلام الاسلامی، اول، 1416 هـ .ق، ج3، ص342. [2] . قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، بی جا، هجرت، ج1، ص538. [3] . شیخ صدوق، الامالی، قم، موسسه بعثت، اول، 1417 هـ .ق، ص200. [4] . نوری، حسین، مستدرک الوسائل، قم، ال البیت، دوم، 1408هـ .ق، ج10، ص318. [5] . مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم. [ سه شنبه 92/10/3 ] [ 6:42 صبح ] [ پده بلند ]
[ نظرات () ]
پیامدهای نهضت حسینی/3
ماجرای عجیب هلاکت جمعی از بنیامیه
انتشار اخبار کربلا تأثیر عجیبى در میان مسلمانان گذاشت، اوج مظلومیّت امام حسین(ع) و یارانش و نهایت قساوتى که در شهادت آنان و اسارت خاندان پاکش آشکار شده بود، دودمان بنیامیه را به باد داد.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، ظلم و ستم، به ویژه قتل انسانهای بی گناهان، هیچگاه زمین نمیماند و ظالم و پیروانش به زودی نتیجه کار خود را در همین دنیا مشاهده میکنند و سپس در برزخ و قیامت، عذاب بدتری خواهند داشت. از جمله مهمترین ظلمها و جنایتهای بزرگ تاریخ، ظلم بنیامیه نسبت به خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مکانها و زمانهای مختلف به ویژه در واقعه کربلا بود که پیامدهای مهمی به همراه داشت؛ از جمله باعث قیامهای خونینی (مانند قیام توابین، قیام مختار و ...) پس از واقعه عاشورا علیه بنی امیه شد. انتشار اخبار کربلا تأثیر عجیبى در میان مسلمانان گذاشت، اوج مظلومیّت امام حسین علیهالسلام و یارانش و نهایت قساوتى که در شهادت آنان و اسارت خاندان پاکش آشکار شده بود، سبب نفرت مسلمانان از دستگاه خلافت اموى شد و همین امر، دودمان بنی امیه را به باد داد. از جمله مسائلی که در تاریخ ثبت شده و مایه عبرت است این است که هنگامى که «عبداللَّه سفّاح» نخستین خلیفه عباسى بر تخت قدرت نشست، در فکر بود که چگونه از سران بنىامیّه انتقام سختى بگیرد. در همین ایّام، سران بنىامیّه که پراکنده شده بودند، به او نامه نوشتند و از او امان خواستند. «سفّاح» از فرصت استفاده کرد و پاسخ محبّتآمیزى به آنها داد و نوشت که به کمک آنها سخت نیازمند است و آنان را مورد عطا و بخشش قرار خواهد داد؛ لذا سران «آلزیاد» و «آلمروان» و خاندان معاویه دعوت او را پاسخ گفتند و نزد او حاضر شدند. «سفّاح» دستور داد کرسىهایى که به زیور طلا و نقره آراسته براى آنها نصب کردند و این شگفتى مردم را برانگیخت که چرا «سفّاح» با این جنایتکاران چنین رفتار مىکند. در این موقع یکى از درباریان وارد مجلس شد و به «سفّاح» خبر داد که مردى ژولیده و غبارآلود از راه رسیده و درخواست ملاقات فورى دارد. «سفّاح» با این اوصاف او را شناخت، گفت: قاعدتاً باید «سُدَیْفِ» شاعر باشد؛ بگویید وارد شود. «بنىامیّه» با شنیدن نام «سُدیف» رنگ از چهرههایشان پرید و اندامشان به لرزه در آمد؛ زیرا مىدانستند او شاعرى توانا، فصیح، شجاع و از دوستان و شیعیان على علیهالسلام و از دشمنان سرسخت بنىامیّه است. «سُدیف» وارد شد؛ هنگامى که نگاهش به بنىامیّه افتاد، اشعار تکاندهندهاى در مورد ظلمهاى بنىامیّه بر بنىهاشم قرائت کرد که از جمله آنها این دو بیت بود: وَ اذْکُرُوا مَصْرَعَ الْحُسَیْنِ وَ زَیْدِ وَ قَتِیلٍ بِجانِبِ الْمِهْرَاسِ وَ الْقَتِیلَ الَّذِی بِحَرَّانَ أَضْحَى ثاوِیاً بَیْنَ غُرْبَةٍ وَ تَتَاسِ «به یاد آورید! محلّ شهادت حسین علیهالسلام و زید را و آن شهیدى که در مهراس (اشاره به شهادت حمزه در احد) شربت شهادت نوشید. و آن شهیدى که در حرّان به شهادت رسید و تا شامگاهان در تنهایى بود و (حتّى جنازه او) به فراموشى سپرده شد». (اشاره به شهادت «ابراهیم بن محمّد» یکى از معاریف بنىهاشم و بنىعبّاس در سرزمین حرّان در نزدیگى مرزهاى شمالى عراق است). «سفّاح» دستور داد خلعتى به «سُدیف» بدهند و به او گفت: فردا بیا تا تو را خشنود سازم و او را مرخص نمود؛ سپس رو به بنىامیّه کرد و گفت: سخنان این برده و غلام بر شما گران نیاید، او حق ندارد درباره موالى خود سخن بگوید؛ شما مورد احترام من هستید (بروید و فردا بیایید!) بنىامیّه پس از بیرون آمدن از نزد سفّاح به مشورت پرداختند. بعضى گفتند: بهتر آن است که فرار کنیم؛ ولى گروه بیشترى نظر دادند که خلیفه وعده نیکى به ما داده و «سُدیف» کوچکتر از آن است که بتواند نظر خلیفه را برگرداند. فردا همه نزد «سفّاح» آمدند؛ او دستور پذیرایى از بنىامیّه را داد؛ ناگهان «سُدیف» شاعر وارد شد و رو به سفّاح کرد و گفت: «پدرم فدایت باد! تو انتقام گیرنده خونهایى؛ تو کشنده اشرارى». سپس اشعار بسیار مهیّجى خواند که از ظلم و بیدادگرى بنىامیّه مخصوصاً از ظلم آنها بر شهیدان کربلا سخن مىگفت. «سفّاح» ظاهراً برآشفت و به «سُدیف» گفت: تو در نظر من احترام دارى؛ ولى برگرد و دیگر از این سخنان مگو و گذشته را فراموش کن. بنىامیّه از کاخ «سفّاح» بیرون آمدند و به شور پرداختند؛ گفتند: باید از خلیفه بخواهیم «سُدیف» را اعدام کند و گرنه سخنان تحریکآمیز او ما را گرفتار خواهد کرد. «سفّاح» شب هنگام «سُدیف» را احضار کرد و گفت: واى بر تو چرا این قدر عجله مىکنى؟! «سُدیف» گفت: «پیمانه صبر من لبریز شده و بیش از این تحمّل ندارم. چرا از آنها انتقام نمىگیرى؟» سپس بلند بلند گریه کرد و اشعارى در مظالم بنىامیّه بر بنىهاشم خواند که سفّاح را تکان داد و به شدّت گریست. «سُدیف» نیز آن قدر گریه کرد که از هوش رفت؛ هنگامى که به هوش آمد «سفّاح» به او گفت روز آنها فرا رسیده و به مقصودت خواهى رسید! برو امشب را آرام بخواب و فردا بیا. امّا «سُدیف» آن شب به خواب نرفت و پیوسته با خدا مناجات مىکرد و از او مىخواست سفّاح به وعدهاش وفا کند. «سفّاح» روز بعد براى اغفال بنىامیّه دستور داد، منادى ندا کند که امروز روز عطا و جایزه است. مردم به طرف قصر هجوم آوردند و درهم و دینارهایى در میان آنها پخش شد. سفّاح چهارصد نفر از غلامان نیرومند خود را مسلّح ساخت و دستور داد هنگامى که من عمامه را از سر برداشتم، همه حاضران را به قتل برسانید. سفّاح در جاى خود قرار گرفت و رو به بنىامیّه کرد و گفت: امروز روز عطا و جایزه است؛ از چه کسى شروع کنم؟ آنها براى خوشایند سفّاح گفتند: از بنىهاشم شروع کن! یکى از غلامان که با او تبانى شده بود، گفت: «حمزة بن عبدالمطلّب» بیاید و عطاى خود را بگیرد. سُدیف که در آنجا حاضر بود، گفت: حمزه نیست! سفّاح گفت: چرا؟ گفت زنى از بنىامیّه به نام «هند»، «وحشى» را واداشت تا او را به قتل برساند؛ سپس جگر او را بیرون آورد و زیر دندان گرفت. سفّاح گفت: عجب! من خبر نداشتم، دیگرى را صدا بزن. غلام صدا زد: «مسلم بن عقیل» بیاید و عطاى خود را بگیرد! خبرى نشد؛ سفّاح پرسید: چه شده؟ سدیف در جواب گفت: «عبیدالله بن زیاد» او را گردن زد و طناب به پاى او بست و در بازارهاى کوفه گردانید. سفّاح گفت: عجب! نمىدانستم؛ دیگرى را طلب کنید و غلام همچنان ادامه داد و یک یک را صدا زد، تا به امام حسین علیهالسلام و ابوالفضل العبّاس و زید بن على و ابراهیم بن محمّد رسید و بنىامیّه هنگامى که این صحنه را دیدند و این سخنان را شنیدند، به مرگ خود یقین پیدا کردند. اینجا بود که آثار خشم و غضب در چهره سفّاح کاملاً نمایان شد و با چشمش به سُدیف اشاره کرد و «سُدیف» اشعارى انشاء کرد که از جمله دو بیت زیر است: حَسِبَتْ أُمَیَّةُ أَنْ سَتَرْضَى هاشِمُ عَنْها وَ یَذْهَبُ زَیْدُهَا وَ حُسَیْنُهَا کَذِبَتْ وَ حَقِّ مُحَمَّدٍ وَ وَصِیِّهِ حَقّاً سَتُبْصِرُ مَا یُسِییءُ ظُنُونَهَا «بنىامیّه پنداشتند که بنىهاشم به آسانى از آنها خشنود مىشوند و حسین بن على علیهالسلام و زید را فراموش مىکنند. دروغ گفتند! به حقّ محمّد و وصىّ او سوگند! که به زودى چیزهایى مىبینند که به اشتباه خود پى مىبرند». سفّاح با صداى بلند گریه کرد و عمامه را از سر انداخت و سخت آشفته شد و صدا زد: «یالَثاراتِ الْحُسَیْنِ، یالَثاراتِ بَنِیهاشِمٍ؛ اى خونخواهان امام حسین و اى خونخواهان بنىهاشم!». غلامان با مشاهده این علامت از پشت پردهها بیرون آمدند و با شمشیر به جان سران بنىامیّه افتادند و و همه آنها را به هلاکت رساندند. (منهاج البرائه، علامه خویی، ج 7 ص 223؛ پیام امام، ج 6 ص 495؛ عاشورا ریشهها، انگیزهها، رویدادها، پیامدها، ص 687) امیرمؤمنان علیهالسلام در یک پیشبینى عجیب در ارتباط با حکومت بنىامیّه و انقراض سریع آنان فرموده بود: «حَتَّى یَظُنَّ الظَّانُّ أَنَّ الدُّنْیَا مَعْقولَةٌ عَلَى بَنِی أَمَیَّةَ؛ تَمْنَحُهُمْ دَرَّهَا؛ وَ تُورِدُهُمْ صَفْوَهَا، وَ لَایُرْفَعُ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ سَوْطُهَا وَ لَا سَیْفُهَا، وَ کَذَبَ الظَّانُّ لِذلِکَ. بَلْ هِیَ مَجَّةٌ مِنْ لَذِیذِ الْعَیْشِ یَتَطَعَّمُونَهَا بُرْهَةً، ثُمَّ یَلْفِظُونَهَا جُمْلَةً؛ بعضى گمان کردند دنیا به کام بنىامیّه است و همه خوبىهایش را به آنان مىبخشد و آنها را از سرچشمه زلال خود سیراب مىسازد (و نیز گمان کردند که) تازیانه و شمشیر آنها از سر این امّت برداشته نخواهد شد، کسانى که چنین گمان مىکنند، دروغ مىگویند (و در اشتباهند) چه اینکه سهم آنها از زندگى لذّتبخش، جرعهاى بیش نیست، که زمان کوتاهى آن را مىچشند، سپس (قبل از آن که آن را فرو برند) بیرون مىافکنند!». (نهج البلاغه، خطبه 87) [ دوشنبه 92/10/2 ] [ 7:54 صبح ] [ پده بلند ]
[ نظرات () ]
[ یکشنبه 92/10/1 ] [ 6:51 صبح ] [ پده بلند ]
[ نظرات () ]
منابع 1. قرآنکریم، ترجمه گروهی زیر نظر محمدعلیرضاییاصفهانی،نشردارالذکر،قم،1384ش،چ دوم. 2. آلوسی، ابوالفضل شهاب الدین سید محمود، روحالمعانی فی تفسیرالقرآن، داراحیاء التراث العربی، بیجا، 1405ق، چ چهارم. 3. اِ. اِی. رُی و دی. کلارک، ستارهشناسی اصول و عمل، ترجمه سید احمد سیدی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی7، 1366ش. 4. ابن کثیر, اسماعیل ابن عمر، تفسیر القرآن العظیم، نشر داراحیاء التراث العربی، بیجا، 1415ق. 5. ابن منظور، محمد ابن مکرم، لسان العرب، نشر دار احیاء التراث العربی، بیجا، 1412ق. 6. ابو العینین، حسن، من الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، نشر العبیکان، 1416ق، چ اول. 7. احمد ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، نشر دارالکتب اسلامیه، بیروت، 1420ق، چ سوم. 8. احمد المرسی حسین جوهر، الاعجاز العلمی للقرآن الکریم، نشر جزیرة الورد، بیجا، 1421ق، چاپ اول. 9. احمد محمد سلیمان، القرآن و العلم، نشر دارالعوده، بیجا، 1981م، چ پنجم. 10. ارسطو، در آسمان، ترجمه اسماعیل سعادت، نشر هرمس، بیجا، 1379ش، چ اول. 11. اریک اوبلاکر، فیزیک نوین، ترجمه بهروز بیضایی، نشر قدیانی، بیجا، 1370ش. 12. ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، دار احیاء التراث العربی، بیجا، 1421ق. 13. استفن ویلیام هاوکینگ، تاریخچه زمان، ترجمه حبیب الله دادفرما، نشرکیهان، تهران، 1375ش. 14. ایزاک، آسیموف، کوازارها، تپ اخترهاوسیاهچالها، ترجمه غفاری محمد رضا، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1375ش، چ چهارم. 15. بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، نشر موسسه اعلمی، بیروت، 1419ق. 16. برانلی، فرانکلین منسفیلد، زمین سیاره شماره سه، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1987م. 17. بوکای موریس، مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه ذبیح الله دبیر، نشر فرهنگ اسلامی، بیجا، 1365ش، چ سوم. 18. پاک نژاد، سید رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، نشر کتابفروشی اسلامیه، چ سوم، 1350ش. 19. جعفری، عباس، فرهنگ بزرگ گیتاشناسی، نشر گیتاشناسی، 1379ش، چ چهارم. 20. جوهری، اسماعیل ابن حماد، صحاح اللغة، دار العلم، بیروت، 1404ق، چ سوم. 21. حسین بن علی، ابن سینا، الشفاء، نشر کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، قم، 1405ق. 22. الحویزی، عبدالعلی ابن جمعه العروسی، تقسیر نور الثقلین، نشر علمیه، قم، 1383 ق. 23. الخطیب، عبدالغنی، قرآن و علم روز، ترجمه اسدالله مبشری، نشر مطبوعاتی عطایی، 1362ش. 24. خلیل ابن احمد، ترتیب العین، نشر اسوه، بیجا، 1414ق، چ اول. 25. خوئی، سیدابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، نشرمؤسسه احیاء آثار الامام خوئی، بیجا، بیتا. 26. خوری شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیه والشوارد، اسوه، بیجا، 1374ش،چ اول. 27. دیکسون، رابرت. تی، نجوم دینامیکی، ترجمه احمد خواجه نصیر طوسی، مرکزنشر دانشگاهی، تهران، 1385ش، چ دوم. 28. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، نشر ذوی القربی، بیجا، 1426ق، چ پنجم. 29. رضایی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، نشر پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن، قم، 1385ش، چ اول. 30. رضوی، محمد امین، آغاز و انجام جهان بر اساس تئوری جدید، بینا، بیجا، 1348ش. 31. زغلول راغب محمدنجار، السماء فی القرآن الکریم، نشر دار المعرفة، بیروت، 1425ق، چ اول. 32. زمانی قمشهای، علی، هیئت و نجوم اسلامی، نشر سماء، بیجا، 1381ش، چ اول. 33. سبحانی، قریب، یعقوبپور، زمین در فضا، نشر آفتاب، بیجا، 1363ش، چ اول. 34. سید ارناووط، محمد، الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، نشر مکتبة مدبولی، قاهره، 1989م. 35. شریعتی مزینانی، محمد تقی، تفسیرنوین، نشر دفتر نشر فرهنگ معارفاسلامی، بیجا، 1374ش. 36. الشریف، عدنان، من علم الفلک القرآنی، نشر دار العلم للملایین، بیروت، 1990م. 37. همو، من علوم الارض القرآنیة، نشر دار العلم للملایین، بیروت، 1993م. 38. شهرستانی، سید هبةالدین، اسلام و هیئت، ترجمه سید هادی خسروشاهی، نشر دارالعلم، بیجا، 1389ق. 39. صادقی، محمد، زمین، آسمان و ستارگان از نظر قرآن، نشر کتابفروشی مصطفوی، بیجا، 1356ش، چ دوم. 40. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، نشر اسلامیه، بیجا، بیتا، چ دوم. 41. طبرسی، ابی الفضل ابن حسن، تفسیر مجمعالبیان، نشر موسسه اعلمی، بیجا، 1415ق، چ اول. 42. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، نشر موسسة الوفاء، بیجا، 1403ق، چ دوم. 43. طنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن، نشر دارالفکر، بیجا، بیتا. 44. الطوسی، ابی جعفر محمد الحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، نشر علمیة نجف، 1376ق. 45. طیب، عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، نشر اسلام، بیجا، 1366ش. 46. عدالتی، تقی و فرخی، حسن، اصول و مبانی جغرافیای ریاضی، نشر انتشارات آستان قدس رضوی، قم، 1385ش، چ سوم. 47. عرفان، حسن، اعجاز در قرآن کریم، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، بیجا، 1379ش، چ اول. 48. عسکری، ابی هلال، معجم فروق اللغویة، موسسه نشر اسلامی، بیجا، 1421ق. 49. فخررازی، محمد بن عمر، شرح أسماء الله الحسنی (لوامعالبینات)، نشر دارالکتب العربی، بیجا، 1410ق، چ سوم. 50. فیروز آبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، داراحیاء التراث العربی، بیجا، 1412ق، چ اول. 51. فیومی، مصباح المنیر، دار الهجرة، بیجا، 1405ق. 52. قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنزالدقائق، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1366ش. 53. قمی، ابوالحسن علی ابن ابراهیم، تفسیر قمی، نشر دارالکتاب للطباعة و النشر، بیجا، 1387ق. 54. کتاب مقدس، ترجمه فاضل خان همدانی، نشر اساطیر، 1383ش، چ دوم. 55. کرومبی، آ.سی، از اوگوستین تا گالیله، ترجمه احمدآرام، انتشارات سمت، تهران، 1371ش، چ اول. 56. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، نشر دفتر نشر فرهنگ اهل البیت، بیجا، 1361ش. 57. ماردینی، عبد الرحیم، موسوعة الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، نشر دار المحبة، دمشق، 1425ق. 58. مایر دگانی، نجوم به زبان ساده، ترجمه محمدرضا خواجهپور، نشر گیتاشناسی، بیجا، 1382ش، چ دهم. 59. مایکل ا. سیدر، اساس ستارهشناسی (جلد1)، ترجمه محمد تقی عدالتی، نشر دانشگاه امام رضا7، تهران، 1384ش، چ دوم. 60. متولی اشعراوی، محمد، معجزة القرآن، نشر مکتبة التراث الاسلامی، بی تا. 61. محمد، راتب النابلسی، موسوعة الاعجاز العلمی فی القرآن و السنة (آیات الله فی الافاق)، نشر دار المکتبی، بیجا، 1425ق، چ اول. 62. محمد سامی، محمد علی، الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، نشر دارالمحبة، دمشق، بیتا. 63. محمد کامل، عبدالصمد، الاعجاز العلمی فیالاسلام، نشر دارالمصریة، مصر،1417ق، چ چهارم. 64. محمود، ابنعبدالرؤوف القاسم، فی مسیرة الاعجاز العلمیفیالقرآن، نشردارالاعلام، اردن، بیتا. 65. مخلص، عبدالرؤوف،جلوههاییجدید ازاعجازعلمیقرآنکریم،نشرشیخالاسلام، بیجا،1376ش. 66. مدرسی، محمد تقی، تفسیر هدایت، نشر آستان قدس رضوی7، مشهد، 1378ش. 67. مراغی، احمد مصطفی، تفسیرالمراغی، نشر داراحیاء التراث العربی، بیجا، 1985م. 68. مرزهای اعجاز، ترجمه جعفر سبحانی، نشر محمدی، 1349ش. 69. مسترحمی، سید عیسی، قرآن و کیهانشناسی، نشر پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن، قم، 1387ش، چ اول. 70. مصباح، محمد تقی، آموزش فلسفه، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1367ش. 71. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآنالکریم، نشروزارتارشاد اسلامی، تهران، 1370ش. 72. معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، نشر اسلامی، بیجا، 1417ق. 73. مک گراهیل، ترجمه عدالتی، واژهنامه نجوم و اختر فیزیک، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، بیجا، 1378 ش. 74. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، نشر نسل جوان، قم، 1376ش، چ سوم. 75. همو، تفسیر نمونه، نشر دار الکتب اسلامیه، تهران، 1371، چ 28. 76. همو، قرآن و آخرین پیامبر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1349ش. 77. منصور، حسب النبی، الکون والاعجاز العلمی للقرآن الکریم، نشر دارالفکر العربی، بیجا، 1416ق، چ سوم. 78. نجفی، گودرز، مطالب شگفتانگیز قرآن، نشر سبحان، بیجا، 1378ش، چ دوم. 79. نوری، حسین، دانش عصرفضا، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1375ش، چ دوم. 80. نوفل، عبد الرزاق، القرآن و العلم الحدیث، نشر دارالکتاب العربی، بیجا، 1393ق. 81. نیکلسون، آین، 186 پرسش و پاسخ نجومی، ترجمه عبدالمهدی ریاضی و هادی رفیعی، نشر انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد 1375ش. 82. هاچ، پاول، ساختار ستارگان وکهکشانها، ترجمه توفیق حیدرزاده، نشرگیتاشناسی، 1377ش، چ سوم. 83. همیمی، زکریا، الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، نشر مکتبة مدبولی، بیجا، 2002م، چ اول. یوسف الحاج احمد، موسوعة الاعجاز العلمی فی القرآن والسنة المطهرة، نشر دار ابن حجر، دمشق، 1423. حجتالاسلام دکتر سید عیسی مسترحمه/عضو هیئت علمی جامعة المصطفی العالمیه منبع: مجله قرآن و علم شماره 7 [ یکشنبه 92/10/1 ] [ 6:35 صبح ] [ پده بلند ]
[ نظرات () ]
اعجاز نجومی قرآن
اعجاز علمی در سه مورد (جاذبه عمومی، سختی تنفس و کمبود اکسیژن در آسمان و حرکتهای خورشید) وجود دارد و در برخی موارد در صورت فراهم آمدن معیارهای اعجاز علمی، میتوان آنها را اعجاز دانست.
بخش دوم 4) جاذبه عمومی آسمان، کرهها و اجرام آسمانی مانند سقفی، بالای سر زمین قرار گرفتهاند؛ اما چرا این سقف باعظمت که ستونی برای آن دیده نمیشود، فرو نمیریزد؟ آیا این سقف ستونی ندارد یا ما نمیبینیم؟ مفسران و دانشمندان قرآنی، پاسخ این پرسشها را در آیات سوره رعد و لقمان یافتهاند.خَلَقَ السَّماوَاتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا؛ (لقمان/10)؛ «[خدا] آسمانها را بدون ستونهایی که آنها را ببینید، آفرید».اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّماوَاتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا (رعد/2)؛ «خدا کسی است که آسمانها را، بدون ستونهایی که آنها را ببینید برافراشت». نکات علمی دانشمندان فراوانی به دنبال کشف علت سقوط نکردن اجرام آسمانی یا منحرف نشدن آنها از مسیرشان بودهاند. نیوتن با ترکیب دو نیروی جاذبه عمومی (eneral ravitation) و گریز از مرکز، (برای آشنایی با این دو اصطلاح ر.ک. به: برانلی زمین سیاره شماره سه، ص128؛ اندیشه پرواز، ص 162؛ جعفری، فرهنگ بزرگ گیتاشناسی جغرافی، ص267؛ مایر، ص190؛ دنیای ستارگان، ص150؛ و جهانهای دور، ص42) حرکت زمین، سیارات، قمرها و دیگر اجرام آسمانی در مدارهای خود (اِ. اِی. رُی، درسهایی از ستارهشناسی، اصول و عمل، ص261) و گرد یکدیگر را توجیه کرد و نیز به علت عدم تصادف و سقوط آنها پیبرد؛ البته برخی از محققان معتقدند قبل از نیوتن، این ایده توسط دانشمندان مسلمان مطرح شده بود (فخررازی، شرح أسماءالله الحسنی (لوامع البینات)، 53؛ نجفی، مطالب شگفتانگیز قرآن، ص 41). دیدگاه مفسران درباره ترکیب ادبی آیات اختلاف نظر هست. گروهی جمله تَرَوْنَهَا را صفت «عَمَد» میدانند و آیه را این گونه ترجمه میکنند: «آسمانها را بدون ستونی که دیدنی باشد، برافراشتیم) و این وجود ستونهای نامریی را برای آسمان اثبات میکند. گروهی نیز بِغَیرِ عَمَدٍ را متعلق به جمله ترونها میدانند که در این صورت آیه میگوید: (همانگونه که میبینید آسمان بدون ستون است». آیت الله مکارم شیرازی با ترجیح دادن ترکیب اول، آیه را اشاره به توازن نیروی جاذبه و دافعه میداند و این نکته علمی قرآنی را معجزه علمی به شمار میآورد (مکارم، پیام قرآن، ج 8، ص 146؛ همو، تفسیر نمونه، ج 17، ص 29).آیت الله حسین نوری، نیز با اشاره به این نکته، لزوم تناسب بین ستون و چیزی را که بر آن تکیه کرده است، یادآور میشوند و مینویسند:«نیروی جاذبه و سایر قوانین حرکت مربوط به این اجرام با نظام دقیق و فرمول مخصوص خود مورد محاسبه قرار گرفته است تا توانسته هر یک از آنها را در ارتفاع و مدار معین در طی میلیاردها سال نگاه بدارد». ایشان اینگونه تعابیر قرآنی را سرشار از لطافت و اعجاز میداند (نوری، دانش عصرفضا، ص55). دکتر رضایی اصفهانی (پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ج1، ص166) و عبدالرئوف مخلص (جلوههایی جدید از اعجاز علمی قرآن، ص17) نیز با اشاره به این نکته علمی در آیه، آن را اعجازی علمی از قرآن میدانند. بررسی علاوه بر روایاتی که از معصومان (بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج5، ص 157؛ حویزی، نورالثقلین، ج5، ص121؛ مشهدی، تفسیر کنزالدقائق، ج12، ص409) در تایید ترکیب اوّل وجود دارد، دلایل و شواهدی دیگری (مسترحمی، همان، ص278) نیز بر ترجیح این ترکیب هست و چون تفکر رایج در زمان نزول قرآن و حتی قرنها بعد از آن، این بود که ستارگان و سیارات بر روی افلاکی چسبیدهاند و این مسئله مانع سقوط آنها میشود، طرح نیرهای نگاهدارنده توسط قرآن میتواند اعجاز به شمار آید. در عین حال، جمع بودن واژه عمد میتواند اشاره به نیروهای دیگری نیز باشد که تاکنون کشف نشدهاند. 5) گسترش آسمان گسترش آسمانها از جمله مسایل علمی است که با پیشرفتهای نجومی در زمینه نورشناسی، مطرح و مطالعه شده است. به نظر برخی دانشمندان و مفسران مسلمان و غیر مسلمان، قرآن در سوره ذاریات که از گسترش آسمانها سخن میگوید، به این نکته علمی اشاره میکند. بسیاری از این بزرگان این کلام قرآن را اعجازی علمی میدانند.وَالسَّماءَ بَنَینَاهَا بِأَیدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ؛ (ذاریات/ 47) «وآسمان را با قدرت بنایش کردیم و به قطع ما گسترش دهندهایم». نکات علمی کیهانشناسان معتقدند که پس از انفجار بزرگ، اجزای تشکیل دهنده عالم از هر سو پراکنده شدند و این حرکت در جهات مختلف ادامه دارد (رضوی، آغاز و انجام جهان، ص75؛ انفجار بزرگ، ص47). آنان با تجزیه نور ستارگان، این نظریه علمی را تا حد زیادی تقویت کردهاند (جعفری، فرهنگ بزرگ گیتاشناسی (جغرافیا)، ص138؛ جهان سحرآسای نجوم، ص125) و با اندازهگیری میزان قرمزگرایی (Red shit) نور ستارگان توانستهاند سرعت گسترش جهان را اندازه بگیرند (ایزاک، کوازارها، تپ اخترها و سیاهچالها، ص26؛ سبحانی، قریب، زمین در فضا، ص18؛ استفن، تاریخچه زمان، ص58؛ ساختارستارگان و کهکشانها، ص 251). دیدگاه مفسران نویسندگان تفسیر نمونه، پس از نقل برخی دیدگاههای گذشتگان در تفسیر آیه، بعضی نظرهای کیهانشناسان درباره گسترش جهان را بیان کرده و آیه را هماهنگ با جدیدترین یافته علمی دانسته و نوشتهاند:«این درست همان چیزی است که امروزه به آن رسیدهاند که تمام کرات آسمانی و کهکشانها در آغاز در مرکز واحدی جمع بوده [با وزن مخصوص فوقالعاده سنگین]، سپس انفجار عظیم و بینهایت وحشتناکی در آن رخ داده است و بدنبال آن اجزای جهان متلاشی شده و به صورت کرات درآمده و به سرعت در حال عقبنشینی و توسعه است» (مکارم، تفسیر نمونه، ج 22، ص 375). نویسندگان کتابهای الاعجاز العلمی فی القرآن، ص35؛ الاعجاز العلمی فی الاسلام، ص55) موسوعة الاعجاز العلمی فی القرآن، ص49)، السماء فی القرآنالکریم، ص75) از افرادیاند که با پذیرفتن این تفسیر، آن را اعجازی علمی میدانند. بررسی مطابقت ظاهر آیه با یافتههای اخیر کیهانشناسی مبنی بر گسترش آسمانها، برخی را بر آن داشته است که این نظریه علمی را به قرآن استناد دهند و چون این مطلب علمی، در زمان نزول و حتی تا قرون اخیر بر همگان پوشیده بود، بیان آن توسط قرآن را اعجازی علمی بدانند؛ ولی به نظر میرسد تا زمانی که نظریه توسعه جهان و آسمانها، به طور قطعی به اثبات نرسد، نسبت دادن آن به قرآن صحیح نیست؛ اگر چه میتواند به عنوان احتمالی در تفسیر آیه ارائه و در صورت اثبات قطعی، اعجازی علمی شمرده شود. 6) پیچیده شدن آسمان قرآن کریم از درهم پیچیده شدن آسمانها در آینده و بازگشت آنها به حالت و صورت اولیه، سخن میگوید و آن را یکی از ویژگیهای آسمان در آستانه قیامت معرفی میکند. یوْمَ نَطْوِی السَّماءَ کَطَی السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْداً عَلَینَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ (انبیاء/ 104. طی الارض در آیه 67 سوره زمر نیز آمده است)؛ «([همان] روزی که آسمان را همچون پیچیدن طومارنامهها، در مینوردیم همانگونه که نخستین آفرینش را آغاز کردیم آن را باز میگردانیم [این] وعدهای است بر عهده ما؛ که قطعاً ما [آن را] انجام میدهیم). نکات علمی بنابر برخی فرضیهها، گسترش جهان در آینده متوقف و انقباض جهان (Bi crunch) آغاز خواهد شد، تا این که جهان به حالت اولیه پیش از گسترش برگردد. انیشتین در نظریه «نسبیّت» پیشگویی کرد که انحنای فضا، زمان با چگالی جرم ـ انرژی عالم متناسب است. به بیان سادهتر اگر جرم ـ انرژی کافی در عالم وجود داشته باشد. گرانی مربوط به این جرم ـ انرژی میتواند انبساط عالم را متوقف کند و اگر جرم ـ انرژی کافی نباشد، عالم برای همیشه منبسط خواهد شد. چگالی لازم برای هر مدل با کمک فرمولهایی محاسبهپذیر است. اکتشافهای جدیدی که از ماده تاریک موجود در کهکشانها و نیز جرم سیاهچالها به عمل آمده است، سررشتههایی از جرم ـ انرژی کافی برای بسته بودن عالم را به دست میدهد و این یعنی عالم گرانی کافی را دارد تا به انبساط خود پایان دهد (نجوم دینامیکی/ 556). دیدگاه مفسران یکی از نویسندگان معاصر از یافتههای جدید علمی برای تفسیر آیه کمک میگیرد و رهآوردهای علم جدید در این رابطه را گواه اعجاز علمی قرآن می داند. وی پس از اشاره به این نکته علمی که بین اجزای تشکیل دهنده اجزای هر اتم، فضای خالی زیادی وجود دارد و اگر آن اجزا در هم فشرده شوند، حجم اجسام بسیار کوچک میشود، مینویسد: «اگر ما بتوانیم هر چیز موجود در کائنات را به نحوی در هم بپیچانیم که فضای داخلی و اندرونی آنها نابود گردد، در آن صورت حجم کلی کائنات لایتناهی کنونی بیشتر از حجم سیبرابر قطر کره خورشید نخواهد بود!» (جلوههایی جدید از اعجاز قرآن کریم/ 31). دکتر زغلول محمد نجار (السماء فی القرآن، ص181) و عدنان شریف (من علم الفلک القرآنی، ص36) نیز اشاره قرآن به این نکته علمی را معجزه علمی قرآن میدانند. بررسی با توجه به این که نظریه انقباض جهان هنوز به صورت قطعی اثبات نشده است، نمیتوان آن را به آیه نسبت داد؛ ولی میتوان رازگویی های قرآن به حساب آورد و اگر روزی به اثبات رسید؛ میشود اعجازی علمی معرفی کرد. 7) آسمان دارای بازگشت خداوند متعال به «آسمان دارای بازگشتن» قسم یاد کرده است و اکتشافهای علمی درباره جوّ باعث شده است که برخی مفسران با تطبیق، آیه، را معجزه علمی بدانند. وَالسَّماءِ ذَاتِ الرَّجْعِ؛ (طارق/ 11)؛ (سوگند به آسمان صاحب (باران) بازگشته). نکته علمی جوّ اطرف زمین همچون لایهای محافظ، مانع از ورود و خروج بسیاری از چیزها از زمین میشود و آنها را باز میگرداند.الف: بازگشت چیزهایی که از زمین به آسمان میرود، مانند بخار آب، امواج رادیویی و اشعه مادون قرمز [که هنگام شب به صورت حرارت به زمین بر میگردد].ب: بازگشت چیزهایی که از اعماق آسمان به طرف جوّ زمین میآیند و توسط جوّ برگردانده میشوند، مانند اشعه ماوراءبنفش و برخی اشعههای نادیدنی کیهانی و شهابها. دیدگاه مفسران برخی از نویسندگان مراد از آسمان در آیه را جوّ اطراف زمین، و منظور از بازگشت (رجع) را آن چه گذشت، میدانند. دکتر زکریا همیمی (الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، ص189) و یوسف الحاج احمد، (موسوعة الاعجاز العلمی فی القرآن، ص 353) با اشاره به همین تفسیر آیه، را اعجازی علمی میدانند. بررسی آسمان هم خودش میتواند دارای بازگشت باشد و هم برخی چیزها را انعکاس دهد. بازگشت آسمان [کرههای آسمانی] به حالت دود اولیه یا بازگشت دوباره برخی گازها به طبیعت، طلوع و غروب سیارهها و ستارگان و بازگشت باران و برخی امواج و اشعهها به زمین یا بازگرداندن آنها به اعماق فضا، میتواند از مصادیق «رجع» باشد؛ اگرچه با توجه به آیه بعد که از شکافته شدن زمین سخن میگوید، تفسیر رجع به باران، تناسب و ارتباط بین دو آیه را بیشتر برقرار میکند. پس منحصر کردن سماء به جوّ و اختصاص دادن رجع به مصداق خاص، صحیح به نظر نمیرسد. از سویی دیگر چون بعضی از مصادیق رجع برای مردم عصر نزول آشکار بود، نمیتوان آیه را اعجاز علمی شمرد؛ زیرا بنابر آن چه گفته شد، معیارهای چهارم و پنجم در مورد آیه وجود ندارد. 8) آسمان مکانی محفوظ قرآن در آیات متعددی آسمان را سقفی محفوظ معرفی میکند؛ اما این را که آسمان از چه چیزهایی حفظ شده است، دانشمندان و مفسران بررسی کردهاند. وَجَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَّحْفُوظاً (انبیاء/32. موضوع حفظ آسمان در فصلت/12؛ صافات/ 7؛ بقره/ 255؛ حجر/ 17 نیز آمده است)؛ «و آسمان (= جوّ) را سقف محفوظى قرار دادیم». نکته علمی جوّ زمین همچون سپری، از ورود بسیاری از اجرام و پرتوهای مضرّ به زمین جلوگیری میکند. اجرامی همچون شهابها با برخورد و اصطکاک با جوّ، ذوب میشوند و پرتوهایی همچون ماورای بنفش بازتاب داده میشوند (عدالتی، همان، ص 257؛ مایر، نجوم به زبان ساده، ص 226؛ جعفری، همان، ص124). دیدگاه مفسران نویسندگانی همچون گودرز نجفی (مطالب شگفتانگیز قرآن، ص73)، دکتر محمد راتب النابلسی (آیات الله فی الآفاق، ص49) و محمود ابن عبدالرؤف القاسم (فی مسیر الاعجاز العلمی فی القرآن، ص100) با بیان نقش جوّ در محافظت زمین از شهاب سنگها و پرتوهای مضر آسمانی، اشاره آیه شریفه به آن را اعجاز علمی دانستهاند. بررسی مراد از «سماء» در آیه میتواند جوّ باشد؛ تعبیر «سقف» نیز آن را تأیید میکند، جوّ از ورود برخی از پرتوهای مضر کیهانی حفظ شده و این امر، زمین را از خطرهای بسیاری حفظ میکند و نیز ممکن است مراد حفظ از فساد و پراکنده شدن از اطراف زمین باشد؛ اما چون در آیات متعدد دیگری از حفظ آسمان از ورود شیطانها سخن به میان آمده است (صافات/ 7؛ فصلت/ 12؛ بقره/ 255؛ حجر/ 17)، احتمال دارد مراد از آسمان در این آیه هم آسمان معنوی و مراد از حفظ، پاسداری از ورود شیطانها باشد و در این صورت، آیه از موضوع بحث خارج است. 9) آسمانی آراسته آسمان شب یکی از جلوههای زیبای طبیعت است. خداوند در آیات قرآن به زیباییهای فضای سیاهی که در آن نقطههایی نورانی مانند چراغ چشمک میزنند، اشاره میکند و آن را نشانهای بر عظمت خویش میداند. إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ (صافات/6. تزیین آسمان دنیا در فصلت/ 12؛ ملک/ 5 نیز آمده است)؛ «در حقیقت، ما آسمان نزدیک را با زیور سیّارهها آراستیم». دیدگاه مفسران نویسندگان تفسیر نمونه ستارگان دیده شدنی را بخشی از آسمان اوّل میدانند که از همه آسمانها به ما نزدیکتر است و با اشاره به فرضیه حاکم در زمان نزول قرآن که فلک هشتم [آسمان هشتم] را دارای ستارگان ثوابت میدانست، پیروی نکردن قرآن از آن فرضیه نادرست را معجزه زنده قرآن میدانند (مکارم، تفسیر نمونه، ج19، ص17). بررسی با دقت در تعبیر «السماء الدنیا» که آسمان به صورت مفرد آمده و به دنبال آن واژه دنیا ذکر شده است، میتوان دریافت که این آسمان دنیا و نزدیک، آسمان اوّل است که ستارگان و دیگر اجرام در آن شناورند و آنچه از فضا تاکنون کشف شده، همه بخشی از این آسمان است و اگر زمانی آسمانهای بیستاره کشف شود میتواند شاهدی بر این تفسیر باشد؛ اما پیروی نکردن از آموزههای هیئت بطلمیوسی نمیتواند به تنهایی اعجاز قرآن را اثبات کند. 10) آسمان؛ ساختمان وارهای منسجم از نگاه قرآن، آسمان همچون ساختمانی است که با قدرت و علم الهی بنا شده است و اجزاء و مصالحی دارد که هر کدام در جای مناسب خود قرار گرفتهاند و ارتباط محکم و استواری با یکدیگر دارند.وَالْسَّمَاءَ بِنَاءً (بقره/ 22؛ غافر/ 64. بنای آسمان در: شمس/ 5؛ نازعات/ 27 و 47؛ نبأ/ 12؛ ق/ 6 نیز آمده است)؛ «و آسمان را بنایى براى شما قرار داد». دیدگاه مفسران برخی از مفسران مراد از «بناء» را متصل کردن اجزای متفرق میدانند که باعث جمع شدن آنها و تشکیل یک شی واحد میشود. خداوند نیز همین کار را با ستارگان و سیارهها انجام داده است، به گونهای که هر کدام را در ارتباط و فاصله خاصی با دیگری قرار داده و بین آنها نوعی قدرت جذب ایجاد کرده است که مانع خروج آنها از مدارشان میشود و به این صورت آسمان را همچون بنایی مستحکم آفریده است. عبدالرحیم ماردینی با اشاره به این نکته، آن را اعجازی علمی قرآن میداند و مینویسد:«آیه 22 سوره بقره به طبقات آسمان اشاره میکند که هرکدام همچون سقف و بنایی بر روی زمین قرار دارند و اجرام آسمانی در حالی که یکدیگر را جذب میکنند، در آن شناورند» (مارینی، موسوعة الاعجاز العلمی فی القرآن، ص 47). بررسی اگرچه لازمه تشبیه آسمان به ساختمان، وجود نیروهایی است که آسمان را همچون بنایی محکم، از فروپاشی حفظ کند، اما چون وجود این نیروها، به روشنی از آیات فهمیده نمیشود، نمیتوان آیه را در پی بیان آن دانست و به دلیل نبود معیار اوّل، ادعای اعجاز در اینباره اثباتپذیر نیست. 11) حرکت در مسیر خمیده و تاریک تاریکی مطلق فضای بالای جو، او ویژگیهای آسمان است که یافتههای علمی کیهانشناسان و فضانوردان به آن شهادت میدهد. از دیگر ویژگیهای آسمان این است که مسیر حرکت در آن همیشه به صورت خمیده و منحنی است و نمیتوان در آسمان، در خط مستقیم حرکت کرد.وَلَوْ فَتَحْنا عَلَیهِم بَاباً مِّنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فِیهِ یعْرُجُونَ لَقَالُوا إِنَّمَا سُکِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَّسْحُورُونَ (حجر/14 و 15)؛ «و اگر (بر فرض) درى از آسمان بر آنان مىگشودیم و پیوسته از آن بالا مىرفتند؛ حتماً مىگفتند: «ما فقط چشمبندى شدهایم؛ بلکه ما گروهى جادوزدهایم!». دیدگاه مفسران دکتر راغب ذغلول محمد النجار، پس از نقل شأن نزول آیه، آن را گویای عناد و لجاجت برخی از کفار میداند که حتی اگر درهای آسمان گشوده شود و به آسمان بروند و عظمت خلقت الهی را ببینند، باز انکار میکنند و چشمان خویش را متهم میسازد که نمیبینید و میگویند ما تحت تأثیر سحر قرار گرفتهایم. ایشان آیه را شامل دقایق علمی میداند که قرآن با اشاره به آنها، اعجاز خویش را به اثبات رسانده است. این نویسنده صاحب نظر نکات علمی آیه را اینگونه بیان میکند: 1. واژه «باب» در آیه شریفه به این نکته اشاره دارد که برخلاف عقیده گذشتگان که آسمان را فضایی خالی میپنداشتند، آسمان پر از موادی است که پس از انفجار بزرگ بر جای مانده و همچون ساختمانی محکم است و درهای مخصوصی دارد. 2. فعل «یعرجون» (بالا رفتن، میل و انحنا داشتن) در آیه به حرکت منحنی در فضا اشاره دارد؛ زیرا به خاطر وجود میدانهای مغناطیسی و جاذبة مواد در فضا، هر چیزی بخواهد در آسمان حرکت کند، به یک سمت کشیده شده و مسیرش متمایل میگردد. 3. سخنی که از زبان کفّار نقل شده، معجزه است؛ چرا که بسته شدن چشم و پوشیده شدن آن هنگام عروج به آسمان را بیان میکند و این به تاریکی فضای بالای جو اشاره دارد. 4. فعل «ظلوا» که بر ادامه داشتن کار دلالت میکند، اشاره دارد که تاریکی، تمام آسمان را فرا گرفته و تا هر کجا پیش برویم، تاریک است (زغلول، السماء فی القرآنالکریم، ص405؛ یوسف حاج احمد، موسوعة الاعجاز والعلمی فی القرآن، ص34). بررسی خداوند متعال از ابتدای سوره حجر تا آیه چهارده از لجاجت و عناد برخی کفّار خبر میدهد و با دلداری به پیامبر، اعلام میکند که حتّی اگر معجزههایی که خواستهاند، ارائه شود، ایمان نخواهند آورند. خداوند در آیات پانزده و شانزده سوره حجر میفرماید: حتّی اگر دری از آسمان به روی آنان گشوده شود و خودشان به آسمان بالا روند، هنوز از روی لجاجت این معجزه را نمیپذیرند و میگویند ما به واقع به آسمان نرفتیم؛ بلکه چشمبندی بود و ما سحر شدهایم. با توجه به معنای لغوی عرج (فیومی، مصباحالمنیر، ص401؛ جوهری، صحاح اللغة، ج1، ص 328؛ فیروز آبادی، قاموس المحیط، ج1، ص306). به کار رفتن فعل «یعرجون» در این آیه و مشتقّات آن در دیگر آیات که همگی درباره حرکت در آسمان است (سبأ/ 2؛ معارج/3 و4؛ سجده/5 و زخرف/ 33)، میتوان آن را اشاره به خمیدگی و متمایل بودن سیر حرکت در فضا دانست؛ بعید به نظر میرسد عبارت «انّما سکّرت ابصارنا» به تاریکی آسمان بیرون جو اشاره داشته باشد؛ چرا که آیه میفرماید کفّار از روی لجاجت، آن چه را واقعاٌ دیدهاند، انکار میکنند و چشمان خود را متهم میسازند و به دروغ میگویند ما سحر شدهایم؛ اما اگر به خاطر تاریکی بالای جوّ این حرف را بزنند و بگویند چیزی ندیدیم، این سخن لجاجت آنان را مشخص نمیکند و باسیاق آیات گشته مرتبط نیست و با غرض آیه نیز ناهماهنگ است. [ یکشنبه 92/10/1 ] [ 6:34 صبح ] [ پده بلند ]
[ نظرات () ]
|
...............
*** ***** ********+ |
|
[خدانگهدار بازم سر بزن ] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |