روستای پده بلند روستای خوش آب و هوا در شهرستان رابر کرمان
| ||
> |
ایشان خیلی احتیاط می کردند در زمینه تربیت فرزند بچه از بلوغ پیش رسش جلوگیری شود . فرزند ایشان می گوید :پنج ساله بودم همراه با پدر با مینی بوس عازم شهر رابر بودیم . هلیل رود که رسیدیم . مینی بوس ایستاد . ناگهان دیدم از دور مردی چیزی بر سینه دارد و می آید . پدرم به من امر کرد رو برگردانم . بعدا که مینی بوس راه افتاد دیدم یک زن و مرد وارد شده اند . بعدها روزی پدرم گفت یادت هست فلان روز . . . گفتم نه . گفت :نمی خواستم اون صحنه که شوهری به خاطر بیماری زنش را روی دست گرفته و زنش سر وضع مناسبی نداره رو ببینی. [ چهارشنبه 94/6/25 ] [ 12:55 عصر ] [ پده بلند ]
[ نظرات () ]
ایشان مقید به رعایت حلال و حرام بودند و معتفد بودند که مال حرام بر روی سرنوشت خانواده اثر می کند . پسر ایشان نقل می کند که وی به یک چوبدار تعدادی میش می فروشد و چوبدار که نامش اسفندیار بوده فوت می کند . ایشان تا مدت مقرر صبر می کند بعد پیش پسر بزرگ اسفندیار برای طلبش می رود اما پسر می گوید ما به دلیل فوت پدر دچار ضرر شده و از آنجا که شفاها با پدر قرار داد داشتید اگر او ضرر کند مبلغی را کم کنید .پس مبلغی را کم کنید . مرحوم احمد علی با وجود این که می توانسته همه پولش را بگیرد اما احتیاط می کند و قیمت یک میش را نمی گیرد . این در حالی بوده که مبلغ چک معلوم بوده و راه برای گرفتن همه پول باز بوده و پسر اسفندیار نیز راضی به پرداخت همه پول بوده است . [ چهارشنبه 94/6/25 ] [ 12:43 عصر ] [ پده بلند ]
[ نظرات () ]
به نام خدا با سلام سالگرد مرحوم شادروان احمدعلی . ف، پدر یکی از دوستان نویسنده وبلاگ پده بلند روز چهارشنبه مهر ماه1394مصادف با روز عرفه درمنزل آن مرحوم در پده بلند و سپس گلزار شهدای کلدان برگزار می شود . برای شادی روح آن مرحوم بخوانید فاتحه با صلوات . [ چهارشنبه 94/6/25 ] [ 12:28 عصر ] [ پده بلند ]
[ نظرات () ]
|
...............
*** ***** ********+ |
[خدانگهدار بازم سر بزن ] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |