اگر بخواهی خانه ای در روستا درست کنی باید از هفت خوان منابع طبیعی رد بشوی هفت خوانی که برای روستایی فقیر بیچاره است والا خان زاده ها و برخی غریبه ها در زمین خواری گوی سبقت را ازهم ربوده اند .

به نظر من هرچه گنج و میراث فرهنگی بود به یغما رفت ،و با گنج یاب برخی سارقین همه روستا را شب ها گشتند و هرچه گور مرده بود نبش کردند ،آسیاب آبی را به طمع الماسش ویران کردند و برخی کوه کمرها را شخم زدند و این جوان روستایی بود که باید حسرت این تاراج را می خورد ،چرا که از یک طرف قانون دستش را بسته بود و از طرف دیگر گروههایی مافیایی گنج یاب به ریشش می خندیند .

اگر از فرط نبود غذا در خانه برای شکار ماهی یا پرنده ای جوان روستایی به شکار برود اورا محیط بان دستگیر می کند و اذیت می کند اما برخی خان زاده ها و نور چشمی ها با سهمیه به اصطلاح قانونی حتی به لل تیهو ها هم رحم نمیکنند .حتی برخی خبرها از شکار گراز به گوش می رسد ،بله تعجب نکن ،خوک را می خورند و تا صبح به روستایی هم می خندند که از این گوشت بی بهره است ،و برای حرام بودنش هم دلیل می آورند و فلسفه می چینند .

روستایی بیچاره صبح با تلی از خاکستر آتش خوشگذرانها بر می خورد و حتی با بطری هایی که ساخت آمریکا بودنشان گمان مشروب را قطعی می کند .

کاش یک پاسگاه در این روستاهای دورافتاده بود تا من سربازی ام را همین جا می گذراندم و اجازه ترانزیت بین المللی مواد مخدر  را از جاده قدرودخانه هلیل رود می گرفتم .بله جاده ای که منتهی می شود به زادگاه سردار .و جلوی تردد های مشکوک را می گرفتم ،کاش.

داشتم می گفتم که اینترنت قطع شد البته الان تو روستا نیستیم چرا که روستای ما اصلا گوشی خط نمی دهد ،باورت می شود؟ 

بعد از اون اختلاس بزرگ تو شهرداری رابر تازه متوجه شدیم که بودجه جاده را خورده اند ،خودم یادمه شهردار کارگر آورده بود و سطح جاده را جارو می کردند چون آسفالت سرد ریخته بودند و شن ها در آمده بود ،ظاهرا می خواست بازرس متوجه نشود .

اگر بگویم جاده خطرناکی است گزاف نگفتم ،دریغ از یک تابلو ،تنگ غیر استاندارد ،پلها سنگی ،آسفالت گودال و پراز چاله شده .تا حالا چند تن از اقوام تصادف کرده و به رحمت خدا رفته اند .خدا بیامرزدشان .

جوان ها بیکار و مواد فروشها جولان می دهند ،قاچاق افغانی از جاده صورت می گیرد ،

حکایت این روزهای روستای ما حکایت خیلی از روستاهای کشور است ،به عنوان مثال کشاورز هست که عمرش از اداره منابع طبیعی و سال تاسیس آن بیشتر است ،و از همان سالها زمینی را آباد کرده ولی به دلیل بی سوادی زمینش ثبت نشده و حالا منابع طبیعی آمده و می گوید حتی خانه هایتان هم روی منابع طبیعی است ،جوری که کشاورز ساده دل شک می کند خرده نمازی که بعد از خستگی کار روزانه می خواند آیا صحیح است یا باطل که مثلا نکند در ملک غصبی باشد ! 

آری دوباره خوانین و بچه خان ها زنده شده اند و با داشتن مدارک و ثبت و پارتی های گنده برای خود ملک های مجزا درست می کنند دریغ از کار یک کارگر محلی درآن،کارگر افغانی .

کوه کمر و دره را میگویی که زمانی گوسفندی برای چرا می بردیم هم در قرغ منابع طبیعی است ،تو خود بگو جوان روستایی چه بکند .

رودخانه و حفر چاه هم که دیگر بدتر از کوه و چرای دام .

گفته اند شکار برای تفریح حرام است ،اما با مجوز های همین منابع طبیعی و شکار بانی بیا وببین که تنها کسی که از فرط نداری باید از این

سلام

ماه محرم هم امسال در روستا ی پده بلند با نبود مرحوم احمد علی بی رمق بود .

دلمان برای نوحه خوانی ایشان تنگ شده.

اما زندگی از این فراق ها دارد ،دنیا اگر خوب بود امام حسین علیه السلام در آن می ماند .

باید تلاش کنیم و از درجازدن بپرهیزیم .

متاسفانه برخی از مالکین زمین های پده بلند که ساکن روستا نیستند خیلی کشاورزها را اذیت می کنند و آب و زمین را از آنها می گیرند و منابع طبیعی هم گزارش می دهند که خانه هایشان روی منابع طبیعی است و هر هفته آنها را به دادگاه و مراکز قانونی می کشند ،و نیروی انتظامی بر سرشان می آورند .دیگه خیلی ها به ستوه آمده اند .